• وبلاگ : مليـحـــــــــــــــــــــــــــانه
  • يادداشت : خاطرات يك هميشه كنكوري!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + نرگس 

    خيلي زيبا بود

    إن شاء الله موفق باشي

    يا علي

    بسم الرب الحسين عليه السلام

    سلام

    از بس كه زياد بود خودتم تو هر خط 3-4 كلمه را كم وزياد نوشتيخودت يه بار ديگه بخون ببين چيكار كردي؟...

    ولي خب بهت حق ميدم...

    ايشااله قبول شي.....

    ياعلي مدد.

    پاسخ

    سلام.خوش امديد!دقيقا!ببخشاييد!همين...اين مال قديما بود سن ما از کنکور دادن گذشته!عاقبتتون به خير.يا علي مدد!

    سلام

    ايشالله كه همه پشت كنكوري ها موفق باشن.

    با اين اتفاقاتي كه تعريف كرديد ياد كنكورهاي خودم افتادم. جاتون خالي ساعت 8 كه امتحان شروع ميشد ميرفتم سر جلسه ميخوابيدم تا نيم ساعت يا 45 دقيقه قبل از اتمام آزمون

    بعد واسه خودم شكل ميكشيدم. هنوز هم در عجبم كه چطور دانشگاه قبول شدم. فكر كنم سازمان سنجش اشتباه كرده

    التماس دعا

    يا علي مدد

    علي علي

    پاسخ

    سلام .خوش امديد!به به به به!چقدر اين صحبتها اشنا هستن!انگار خودم چندين باري تجربه کردم...!يعني اگه مثل ما يک هميشه کنکوري بوديد در عجب نبوديد!!!!عاقبتتون به خير.يا زهرا

    سلام ممنون بابت تبريكها

    يا علي

    پاسخ

    سلام.زنده باشيد!
    واي چه قدر قشنگ نوشتيد.من كه كلي خنديدم.والبته در پسش گرييدم.يادش به خير عجب كنكوري داديم.ماهم ماجراااااااااايي داشتيم.
    ياحق


    < language="java">
    پاسخ

    سلام !خوش اومديد!ماهم ماجراها زياد داشتيم.نوشتم که يک هميشه کنکوري!هرسال يک کنکور!جالبناکه براي خودش!ان شالله هميشه دلتون شاد باشه.خدانگهدار
     <      1   2