كاسه كوزه بايد شكسته شود. بر سر كه؟ مهم نيست.مهم طرز شكسته شدنش است. حتي علتش هم چندان مهم نيست!

در عشق محالي نيست. وقتي عشق آمد محال خود ممكن شده.

تاريكي وجود ندارد. آنجا كه نور وجود مدارد. تاريكي وعنا ميابد. سرعتش به همان اندازه سرعت ((رفتن)) نور است.

قرار بود مرا با خودت تو "ما" بکني
نه اينکه شخص خودت را زما سوا بکني
و اينکه اين دل خود را ميان اين همه دلها
ميان قلب شکسته به زور جا بکني
.
.
.
قشنگ بود
فکر کنم توي بلاگ شما جاي پيش نوشت و پس نوشت اشتباه ميشه معمولا