وبلاگ :
مليـحـــــــــــــــــــــــــــانه
يادداشت :
چون ميگذرد غمي نيست
نظرات :
0
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
خاطي
.::دو روايت از يک مرد::.
روايت اول:
پا به پاي سلمان راه ميرفت. از شکر و شادي در خودش نميگنجيد. مهارِ ناقه بانويش در دستِ سلمان بود. از امشب، فاطمه بانوي خانه او ميشد و بهترين ياورش در مسيرِ اطاعت خدا.
روايت دوم:
پا به پاي سلمان راه ميرفت. رمقي اما براي زانوهاش نمانده بود. همين چند لحظه پيش، فاطمهاش را؛ همه هستياش را، با همان چشمهايي که پيامبر را تلاوت ميکرد، به خاک، نه، به آسمان سپرده بود.
.
.
.
-------------------------
فاطميه است و علي را دست بسته ميخواهند....
اين نبرد زهرا مي طلبد....