ببار
سلام...!
گفتم: ببـــار ... ، گفت که باران گرفتنـی است
گفتم: دلم... ، گفت: نگفتم شکستنی است؟
گفتم قشنگ ... ، گفت که نسبــــت به دیگری
در «عصر احتمال» قشنگی نگفتنـــــــی است
گفتم: اگر... ، گفت: ببین! شــــــرط میکنی،
بازی شرط و عشــــــــق قماری نبردنی است
گفتم که من... ، گفت: فقط تو، همیشه تــــو
این من میان ما شدن ما، نمـــــــــردنی است
گفتم که عشق... ، گفت که قیمت نکردهای؟
هر جای شهر را که بگردی، خریدنــــی است
گفتم: تمام... ، گفت: شدم، میشدم، شده...
صرف زمان ماضی هستـــــــــن! نبودنی است
گفتم که مرگ... ،گفت: اگر مرگ پاسخ است
این عشق ماندنی هم شـــما نماندنی است
گفتم: غزل ... ، گفت که این بیت آخـــر است
من عاشق تو نیستم و ... ناســـرودنی است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن:
1.آبهای کم عمق، امواج بلند ندارند!
2.شاخه ای گل چید، در گلدان گذاشت؛ بعد_روی کاغذ رنگی_نوشت: ما برای وصل کردن آمدیم!
3.راستی کاش به جای خانه تکانی،روح تکانی کرده بودیم...!