یا سید الکریم
نزدیک ظهر که می شود تمام وجودت را کلافه گی و غم پر می کند...
غروب که می شود دلت بغض می کند...
صبح که می شود دلت نسیمی نوازشگر می خواهد!دلت می خواهد کسی تو را بدون کنکاش و پرس و جو قبولت کند،آرامشت دهد
روز را به امید دیدنش چشم از هم باز می کنی و هم جواری با اوست که دلت را آرام می کند ، جلا می دهد.
سختی راه را به امید دیدنش به جان می خری،هر روز از راه که می رسی مثل همیشه منتظر است...
اما تو گاهی بی توجه به او سرت را پایین می اندازی و بدون اینکه اجازه ی ورود بگیری به حریمش وارد می شوی...
بعد تر یاد بی ادبی ات می افتی!...شرمنده می شوی...
بوی نان بربری کوچه ی بغل دلت را برده است!!!مستت کرده است...
اما بوی نم صحن مستی بوی نان بربری را از بین می برد...شیرین تر است،خمار می شوی...
باد خنکی می وزد و تو چادرت را محکم به خودت می پیچی
می ایستی...
دستهای یخ زده ات را به روی سینه ات می گذاری...
آرام چشم های خسته ات می بندی و زیر لب می گویی
السلام علیک یا ابا عبدالله(ع)
السلام علیک یا سید الکریم(ع)
السلام علیک یا طاهر بن زین العابدین(ع)
السلام علیک یا حمزه بن موسی بی جعفر(ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.گذری بر زندگی حضرت عبدالعظیم حسنی
2.شما هم به زیارت بیایید ...التماس دعا
3.امام هادی علیه السلام: من زار عبدالعظیم بری کمن زار حسین علیه السلام بکربلا